کد مطلب:327945 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:345

رمز موفقیت و نقش قرآن
به نظر می رسد برای موفقیت در هر برنامه و سیاستی، به خصوص در زمینه مسایل تربیتی و فرهنگی و اجتماعی، سه شرط اساسی وجود دارد.

1- درستی و صحت برنامه در جهت رسیدن به هدف مورد نظر؛

2- ایمان و باور نسبت به برنامه و دستورالعمل های آن؛

3- عمل بر مبنای احكام و دستورالعمل های مطرح شده در برنامه.

بدیهی است كه كدام از شروط سه گانه منتفی باشد كارآیی برنامه مذكور آن طور كه باید به ظهور نمی رسد و هدف مورد نظر محقق نمی شود.

همه ما می گوییم قرآن كلام خدا و برنامه زندگی ما مسلمانان است. اما گفتن تنها و اقرار به این مطلب كافی نیست. اقرار و اظهار در صورتی ایمان به قرآن و دستورات حیات بخش آن محسوب می شود كه از اعتقاد و باور قلبی حكایت كند و انسان از عمق جان به قرآن و دستورات امید بخش آن ایمان داشته باشد و در مقابل سخنان و پیام های الهی تسلیم محض باشد. با چنین ایمان و اعتقاد و باوری است كه شرط كارآیی قرآن در هدایت جامعه، یعنی عمل بر مبنای دستورات حیات بخش قرآن، تحقق پیدا می كند.

قرآن كریم می فرماید:



ذلك الكتاب لا ریب فیه هدی للمتقین. الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون. و الذین یومنون بما انزل الیك و ما انزل من قبلك و بالاخره هم یوقنون. اولئك علی هدی من ربهم و اولئك هم المفلحون - بقره، 2-5. ی



آن كتاب الهی كه هیچ جای تردید در آن نیست هدایت گر پرهیزكارانی است كه ایمان به غیب دارند و نماز را به پا می دارند و از آنچه ما به آنها روزی دادیم انفاق می كنند؛ كسانی كه به احكام و دستوراتی كه به صورت قرآن بر تو نازل شده ایمان می آورند و كتب آسمانی پیش از تو را باور و به قیامت یقین دارند. چنین انسان هایی از هدایت پروردگارشان بهره مندند و به رستگاری می رسند.

البته توجه داریم كه ایمان دارای درجاتی است و جامعه اسلامی در صورتی می تواند با غلبه بر مشكلات و پیروزی بر دشمنان خود به عزت و عظمت و به تعبیر قرآن كریم فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی امیدوار باشد كه دست اندركاران فرهنگی جامعه به حكومت دینی و دستورات و احكام قرآن ایمان و از صمیم قلب باور داشته باشند، نه آن كه تنها با استفاده ابزاری از دین و فرهنگ دینی مردم، برای كسب وجاهت، خود را معتقد به قرآن معرفی كنند.

در قرآن كریم از انسان هایی كه به احكام و دستورات الهی ایمان ندارند و تنها برای فریب مسلمانان و رسیدن به مقاصد دنیوی خود اظهار ایمان می كنند به نام منافقین یاد می شود. خصوصیات ظاهری و باطنی و رفتاری این گروه در آیات متعددی از قرآن كریم بیان شده است.

به هر حال نكته ای كه در این جا بر آن تاكید می نماییم این است كه اگر بخواهیم بر اساس دستورات قرآن زندگی كنیم و این كتاب آسمانی مردم ما را سعادتمند كند، می باید همه مردم و به خصوص دست اندركاران امور فرهنگی جامعه به قرآن ایمان و اعتقاد داشته باشند و در مقابل این كتاب الهی تسلیم باشند؛ تسلیمی ابراهیم گونه كه بر اساس آن، دستورات حیات بخش قرآن را بدون چون و چرا پذیرا باشند.



ابراهیم؛ الگوی تسلیم و بندگی در قرآن كریم



قرآن كریم داستان تسلیم بودن حضرت ابراهیم علیه السلام در مقابل اوامر و دستورات الهی را الگوی تسلیم و رضا بیان می كند و رمز موفقیت وی در مواجهه با مشكلات و پیروزی او بر مشركین را در ایمان و صبر و استقامت و توكل بر خدای متعال معرفی می كند و از ما می خواهد تا در مقابل امر خدا و قرآن كریم دارای چنین ایمان و اعتقادی باشیم و در عمل، ابراهیم گونه در اجرای احكام الهی پابرجا و ثابت قدم باشیم.

ما در این جا داستان حضرت ابراهیم علیه السلام را در اجرای فرمان خدای متعال، در ماجرای ذبح فرزندش، حضرت اسماعیل علیه السلام را به اختصار یادآور می شویم. تا در ضمن آن، روحیه خدا محوری را در فرهنگ توحیدی توضیح داده، نقاط ضعف خود را در مواجهه با قرآن و دستورات نجات بخش آن روشن كنیم و در پرتو آن خوانندگان عزیز را با دردهای اصلی جامعه آشنا نماییم.

از قرآن كریم استفاده می شود كه در تقدیر الهی چنین گذشته بود كه حضرت ابراهیم بعد از صد سال بی فرزندی و بعد از انتظاری بس طولانی در دمادم نومیدی صاحب فرزندی شود و این آرزوی فرزندی صالح دارد و وجود فرزند صالح را ادامه وجود و بقای خویش می داند. پس از تولد اسماعیل، حضرت ابراهیم علیه السلام از طرف خدای متعال مامور شد تا فرزند خود را همراه با مادر بزرگوارش به سرزمین مكه ببرد تا در سخت ترین شرایط در وادئی كه آثاری از آب و حیات در آن به چشم نمی خورد تنها بگذارد و به دنبال انجام ماموریت الهی سرزمین مكه را ترك گوید. بعد از چندی، هنگام مراجعت و آن گاه كه فرزندش رشد كرده و جوانی مودب و خوش سیما شده است كه دیدن جمال زیبایش چشم هر انسانی را خیره می كند و رخسار گلگونش غم ها و غصه ها را از یاد پدر می برد و رنج هجران و مشكلات را بر او آسان می كند ناگاه در اوج دلبستگی به داشتن چنین فرزندی كه شایستگی پیامبری در او نمایان است، در خواب به او وحی می شود كه باید فرزندت را در راه خدا قربانی كنی. راستی شایسته است ایمان و اعتقاد خود را به خدا و قرآن و دستورات الهی و مراتب تسلیم خود را در مقابل خدا با ایمان و مرتبه تسلیم حضرت ابراهیم محك بزنیم تا فاصله بین خود و آنچه را قرآن و خدای متعال از ما خواسته است بهتر درك كنیم و در صدد تقویت ایمان و عمل بر مبنای اعتقاد دینی بیش به دست خویش آن هم در بیداری نه در خواب می داد ما تاب شنیدنش را نداشتیم چه رسد به این كه فرمان و دستور الهی را در قربانی كردن فرزند خود اجرإ؛66 كنیم؛ لكن حضرت ابراهیم علیه السلام بی درنگ در صدد اجرای فرمان الهی بر می آید و بدون این كه هیچ گونه تردیدی در صحت آنچه بر او وحی شده است به خود راه دهد، كه آیا چه مصلحتی در كشتن فرزند بی گناه است، مطلب را با فرزند خویش در میان می گذارد:



فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحك فانظر ماذاتری قال یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاءالله من الصابرین - صافات، 102 ی



آن گاه كه فرزندش رشد یافته بود و در هنگام سعی بین صفا و مروه با پدر همراه بود به وی گفت ای فرزندم در عالم رویا چنین دیدم كه می باید تو را در راه خدا قربانی كنم نظر تو چیست ؟ ایمان و تسلیم حضرت ابراهیم بدین مرتبه است. اینك مرتبه تسلیم و ایمان فرزند را به تماشا بنشین و اطاعت فرزند در مقابل امر خدا و پدر خویش را نظاره كن و هم چنان از اخلاص و ایمان انسان هایی كه قلم و بیان از وصف آنها عاجز است در حیرت بمان و در نهادن نام مسلمان بر خویش احتیاط از دست مده.

حضرت اسماعیل این فرزندی كه درس تسلیم در مقابل خدا را از پدر خویش فراگرفته، با جوابی فراتر از یك اظهار موافقت، پدر خویش را در اجرای فرمان الهی تشویق می كند كه مبادا امر خدا بر زمین بماند. حضرت اسماعیل نیز بدون آن كه از فلسفه كشته شدن خویش سوال كند و بی آن كه پدر را در اجرای ماموریتش به درنگ و تامل وادار كند به پدر می گوید:



یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاءالله من الصابرین -همان.

ی

ای پدر ماموریت خویش را انجام بده، ان شاءالله مرا در اجرای این ماموریت صابر و ثابت قدم خواهی یافت. البته انسان های بزرگ در انجام همه كارها و به خصوص ماموریت های بزرگ با استمداد از خدای متعال و توكل بر او تصمیم می گیرند و اقدام می كنند، در تمام كارها از او كمك و یاری می خواهند و با كمال ادب چنین اظهار می كنند كه اگر خدا بخواهد و اگر او كمك كند من فلان ماموریت را انجام می دهم. در این جا نیز حضرت اسماعیل به قدرت خویش تكیه نمی كند؛ بلكه به پدر خود چنین اظهار می كند كه: ستجدنی ان شاءالله من الصابرین؛ ان شاءالله خدا به من كمك كند و من صبر می كنم تا تو در انجام وظیفه الهی خویش موفق شوی.

خدای متعال سیمای حضرت ابراهیم علیه السلام و حالت تسلیم حضرت ابراهیم را در مقابل پروردگار از زبان ابراهیم چنین بیان و ترسیم می كند:



انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشركین -انعام، 79 ی



من با ایمانی خالص، روی به خدایی آورده ام كه آفریننده آسمان ها و زمین است و من هرگز با عقیده جاهلانه مشركان موافق نخواهم بود.

ما باید در مقابل خدا و قرآن، اعتقادی همانند اعتقاد و ایمان ابراهیم علیه السلام داشته باشیم، در آن صورت است كه دومین شرط اساسی بهره مندی از قرآن كریم، یعنی هدایت جامعه بر مبنای راهنمایی های قرآن تحقق پیدا می كند.

بنابراین وجود قرآن، بدون ایمان راسخ و اعتقاد قلبی هرگز انسان و جامعه را سعادتمند نمی كند البته روشن است كه علاوه بر ایمان و اعتقاد، آنچه به برنامه هدایت قرآن عینیت می بخشد تحقق شرط سوم یعنی عمل طبق دستورات قرآن و عینیت بخشیدن به دستورات حیات بخش آن در متن زندگی فردی و اجتماعی است.